Shake
وقتی چیزی به سرعت تکون میخوره و به حالت متناوبی عقب و جلو یا بالا و پایین حرکت میکنه٬ از فعل شیک استفاده میکنیم.
مثلا دست تکان دادن.
My hands are shaking
دستهام میلرزند
Shake the bottle before using
قبل از مصرف٬ بطری را تکان دهید
shake, shook, shaken, shaking
verb UK/ʃeɪk/ US/ʃeɪk/
Tremble
لرزیدنی که در اثر یه ناراحتی٬ هیجانی٬ ترسی و یا سرمایی بوجود میاد
مثلا
My voice trembled as I began to speak
صدام میلرزید وقتی شروع به صحبت کردم
tremble, trembled, trembling
verb UK/ˈtrem.bəl/ US/ˈtrem.bəl/
Shimmer
تصویری یا شکلی لرزان و مرتعش بودن٬ درخشش متناوب و ضعیف داشتن
Azi could see her reflection in the water, shimmering in the moonlight
آزی میتونست انعکاس خودشو توی آب ببینه٬ لرزشی در نور ماه
اون درخششی که در اثر لرزش بوجود میاد٬ مثلا لرزش موجی آب دریاچه٬ یه درخششی رو ایجاد میکنه
لرزش اشک چشم٬ یه درخششی داره
Her eyes were shimmering with tears when she kissed Azi
وقتی آزی رو میبوسید٬ چشمهاش با اشک میدرخشیدند
shimmer, Shimmered ; shimmering
verb UK/ˈʃɪm.ər/ US/ˈʃɪm.ɚ/
0 پاسخ
سلام وقتتون بخیر. وقتی توی متن trembling و shaking کنار هم اومدن چجوری باید ترجمه شون کنیم؟